متعه یا نکاح منقطع یا ازدواج موقت، که در زبان عامیانه به صیغه معروف است، نوعی ازدواج در مذهب شیعه است. تفاوت اصلی آن با ازدواج عادی در مدتدار بودن آن است، به این معنا که عقد برای مدت معینی بسته میشود و با پایان آن رابطهٔ زوجیت خودبخود منقضی میشود. در میان مسلمانان در مورد جواز این ازدواج اختلاف نظر است اهل سنت، اباضیه و زیدیان آن را حرام و شیعیان امامی آن را مشروع و صحیح میدانند.
متعه یا نکاح منقطع یا ازدواج موقت، که در زبان عامیانه به صیغه معروف است، نوعی ازدواج در مذهب شیعه است. تفاوت اصلی آن با ازدواج عادی در مدتدار بودن آن است، به این معنا که عقد برای مدت معینی بسته میشود و با پایان آن رابطهٔ زوجیت خودبخود منقضی میشود. در میان مسلمانان در مورد جواز این ازدواج اختلاف نظر است اهل سنت، اباضیه و زیدیان آن را حرام و شیعیان امامی آن را مشروع و صحیح میدانند.
محتویات
|
قواعد
تعیین مدت
متعه شباهتها و تفاوتهایی با ازدواج معمولی دارد. مهمترین ویژگی آن تعیین مدتی است که با اتمام آن ازدواج بدون نیاز به طلاق به پایان میرسد. این مدت حداقل و حداکثری ندارد اما برخی معتقدند در صورتی که مدت ازدواج موقت از طول عمر معمول انسان فراتر باشد ازدواج به دائم تبدیل میشود. صیغهٔ ازدواج موقت گفتن عبارتی به مضمون «خود را [با مهریه معین برای مدت معینی] به زوجیت تو در میآورم» از سوی زن و اعلام عبارتی به مضمون «قبول میکنم» از سوی مرد است. بر اساس نظر مشهور این ایجاب و قبول در صورت توانایی تلفظ واژههای عربی حتماً باید به زبان عربی گفته شود.[۱] اما قانون مدنی ایران اشارهای به عربی بودن ندارد.[۲] در عربی معمولاً از سه واژهٔ «زوجتک» یا «متعتک» یا «انکحتک» برای زن و «قبلت التزویج» یا «قبلت النکاح» برای قبول مرد استفاده میشود.[۳] ایجاب و قبول هم ممکن است جابجا شود یعنی مرد درخواست ازدواج را اعلام و زن موافقت را اعلام کند.[۴] تنها تفاوت این صیغه با صیغهٔ نکاح دائم در تعیین مدت است، به همین دلیل برخی فقها مانند محقق حلی اگر مدت در زمان عقد تعیین نشود قرارداد خودبخود به ازدواج دائم تبدیل شدهاست[۵] اما بر اساس نظری دیگر در این صورت با توجه به قاعدهٔ «ما وقع لم یقصد و ما قصد لم یقع»[۶] عقد موقت بدون ذکر مدت باطل است و زوجیتی برقرار نشدهاست. این نظر در بین حقوقدانان مقبولتر است. فقهایی چون شهید ثانی و علامه حلی هم این نظر را داشتهاند.[۷]
مدت عقد را میتوان تمدید کرد، همچنین مرد میتواند از ادامهٔ آن صرفنظر کرده و به اصطلاح مدت باقیمانده را بذل کند و زوجیت را به پایان برساند و یا طرفین میتوانند پس از پایان مدت آن را به ازدواج دائم تبدیل کنند.
تعیین مهریه
در ازدواج موقت نیز مثل ازدواج دائم بایستی مهریهای تعیین گردد و مقدار آن بسته به توافق طرفین است، اما برخلاف ازدواج دائم که تعیین مهریه را میتوان به بعد از ازدواج موکول کرد یا اصولاً توافقی بر آن نکرد، در ازدواج موقت عدم تعیین مهریه در زمان عقد موجب باطل شدن قرارداد میشود.[۸]
انقضای عقد
طلاق در متعه وجود ندارد و انقضای آن با پایان مدت یا بذل مدت است، به این معنی که مرد میتواند قبل از پایان مدت از بقیه زمان صرفنظر کرده و رابطهٔ زوجیت را به پایان برساند. ایلاء هم بنا به نظر مشهور در آن امکان ندارد و در مورد امکان لعان و ظهار اختلاف نظر است، بر اساس شرح لمعه لعان فقط در مورد قذف به زنا قابل اجراست.[۹]
ارث
در مورد وضعیت ارث در ازدواج موقت اختلاف نظر زیادی وجود دارد و چهار دیدگاه متفاوت مطرح است:[۱۰]
در قانون مدنی ایران با توجه به مادهٔ ۹۴۰ که گفته «زوجین که زوجیت آنها دائم بوده و ممنوع از ارث نباشند از یکدیگر ارث میبرند.» مشخص میشود که در ازدواج موقت ارث وجود ندارد اما اینکه آیا میتوان شرط ضمن عقد توارث را کرد مشخص نیست. برخی حقوقدانان چنین شرطی را با توجه به اصل صحت صحیح ولی برخی سکوت قانون را به معنی نبود این امکان میدانند و تغییر در مقررات ارث را با توجه به اینکه به منافع افراد دیگر و مصلحت اجتماعی مربوط است از طریق قرارداد ممکن نمیدانند.[۱۳]
مذهب
زن نمیتواند با غیر مسلمان و بنا به قولی غیر شیعیان دوازدهامامی ازدواج کند و مرد هم با زن ناصبی و مشرک نمیتواند ازواج کند اما با اهل کتاب از جمله زرتشتیان میتواند ازدواج کند.[۱۴]
تعداد
ازدواج موقت زن با بیش از یک مرد در یک زمان جایز نیست اما بر اساس نظر مشهور مرد در ازدواج موقت محدودیت عددی ندارد و به هر میزان که بخواهد میتواند همسر موقت اختیار کند، برخلاف ازدواج دائم که به چهار همسر همزمان محدود شدهاست.[۱۵]
عده
بر اساس نظر مشهور مدت عدهٔ ازدواج موقت دو بار پاک شدن از قاعدگی پس از پایان متعه است. برای اشخاصی که با وجود یائسه نبودن قاعده نمیشوند، این مدت ۴۵ روز است. اما اگر شوهر در اثنای ازدواج موقت بمیرد، بر اساس نظر مشهور عده همانند ازدواج دائم چهار ماه و ده روز است.[۱۶]
اجازهٔ پدر
در فقه
پسر بالغ و رشید، و دختر بالغ و رشید و ثَیِبه [به معنی غیر باکره[۱۷]] در امر ازدواج استقلال دارند و هیچکس حتی پدر بر آنها ولایتی ندارد. همچنین پدر و جد پدری بر فرزند صغیر و فرزند بالغ دیوانه یا سفیه (کمعقل) خود ولایت در ازدواج دارند و میتوانند در صورت نبود مفسده او را به ازدواج دیگری درآورند.[۱۸] و بنا به نظر مشهور آن پسر یا دختر پس از بلوغ نمیتواند ازدواج را بر هم بزند.[۱۹]
اما در مورد ولایت پدر (و جد پدری) بر نکاح دختر بالغ (بنا به نظر مشهور نه سالهٔ قمری) باکرهٔ رشیده (غیر سفیه) اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی ولایت پدر بر دختر بالغ را نپذیرفته و ازدواج را بر عهدهٔ خود دختر میدانند، گروهی دیگر به ولایت مشترک پدر و دختر معتقدند یعنی برای ازدواج هم ارادهٔ دختر و هم اجازهٔ پدر را لازم میدانند و هیچ یک از آنها به طور مستقل نمیتواند عقد ازدواج را جاری کند، برخی هم بین نکاح دائم و موقت تفاوت نهاده و در نکاح دائم دختر را مستقل و در نکاح منقطع غیرمستقل میدانند، یا برعکس در نکاح دائم غیرمستقل و در نکاح منقطع مستقل میدانند و دستهای دیگر هم ولایت را به طور کامل بر عهدهٔ پدر میدانند و حقی برای دختر در ازدواج قائل نیستند.
محقق حلی در کتاب شرائعالاسلام (قرن هفتم) نظر مشهور و دیدگاه خود را عدم ولایت پدر بر دختر رشیده باکره ذکر میکند و از سه نظر اقلیت دیگر یاد میکند: اول؛ به گفتهٔ شیخ مفید در مقنعه و ابوصلاح حلبی در الکافی هم اجازهٔ پدر و هم رضایت دختر هر دو باید احراز شود، دوم نظر شیخ طوسی در النهایه و ابن براج در المهذب که امر را مثل مورد ازدواج صغیر به طور کامل بر عهدهٔ پدر دانسته و حقی برای دختر قائل نیستند. و سوم گروهی که استقلال دختر در ازدواج موقت را به رسمیت شناخته ولی در ازدواج دائم او را محتاج اجازه از پدر میدانند و برعکس.[۲۰] شمسالدین عاملی (شهید اول) در لمعه (قرن هشتم) و زینالدین عاملی (شهید ثانی) در شرح لمعه (قرن دهم) هم نظر صحیحتر را عدم ولایت پدر بر دوشیزهٔ بالغ و رشیده و عدم لزوم حضور ولی در هنگام ازدواج نوشتهاند.[۲۱] روحالله خمینی هم در تحریرالوسیله (قرن چهاردهم) این چهار نظر را شرح داده و احتیاط را در کسب اجازه هم از پدر و هم از جد پدری دانستهاست.[۲۲]
اما حتی فقهایی که ولایت پدر بر دختر را میپذیرند اتفاق نظر دارند که اگر پدر با وجود تمایل دختر وی را از ازدواج با همتای[۲۳] خود منع کند ولایت او بدون تردید ساقط میشود که در اصطلاح آن را «عضل» مینامند.[۲۴]
در بین فقهای معاصر ابوالقاسم خویی[۲۵]، سید صادق شیرازی[۲۶]، جواد تبریزی[۲۷] و سید علی خامنهای[۲۸] گرفتن اجازه از پدر را «احتیاط واجب» دانستهاند. (نظر احتیاطی به این معناست که فقیه به قطعیت در موضوع نرسیده و حکم یا فتوا صادر نمیکند ولی بر اساس اصل «احتیاط» آن را توصیه میکند». سید علی سیستانی [۲۹] فتوا داده که باید اجازهٔ پدر اخذ شود. اما محمدصادق روحانی[۳۰]، سید محمد حسینی شاهرودی[۳۱]، محمد صادقی تهرانی و عبدالکریم موسوی اردبیلی [۳۲] معتقدند که اجازهٔ پدر برای دختر بالغ (بر اساس نظر مشهور نه سالهٔ قمری) که خیر و صلاح خود را تشخیص میدهد، لازم نیست. به گفتهٔ محمدتقی مدرسی هم احتیاط در اجازه است اما بر اساس نظر قویتر کسی که ادارهٔ زندگی خود را در دست دارد از ولایت خارج شده و نیازی به اجازه ندارد.[۳۳] محمدسعید حکیم در استفتائی در مورد اجازهٔ ازدواج دختر باکره به شرط عدم دخول بدون اذن پدر، آن را صحیح دانستهاست.[۳۴]
در قوانین ایران
انتقادات
دلایل مخالفان
برخی ازدواج موقت را مخالف با هدف ازدواج، مغایر با حقوق زنان و خانواده و مشابه روابط آزاد و روسپیگری دانسته و از این منظر از آن انتقاد کردهاند:
دلایل موافقان
موافقان ازدواج موقت نیز استدلالهایی را در دفاع از آن مطرح کردهاند:[۴۱]
مخالفان اهل سنت
مخالفین اهل سنت، دلیل مخالفت خود نسبت به ازدواج موقت را، «نَسخ» ذکر میکنند و معتقدند که ازدواج موقت به استناد تعدادی از آیات قرآن و همچنین حدیثی صریح از پیامبر منسوخ است. از جمله اینکه زن در ازدواج موقت زوجه نیست برای آنکه از شرایط زوجیت این است که ارث ببرد و بتوان او را طلاق داد و در آن لعان و ظهار جاری شود و دارای عده باشد و حق نفقه داشته باشد و حال آنکه هیچ یک از این شرایط در ازدواجموقت نیست و از تمام شوؤن زوجیت محروم است. همچنین ازدواج موقت ارث ندارد و زوجه دائم ارث دارد و با توجه به ارث زوجین، چون در ازدواج موقت زوجین از یکدیگر ارث نمیبرند، پس قرآن ناسخآیه ازدواج موقت است. علاوه بر آن چون ازدواج موقت طلاق ندارد و طلاق هم از لوازم زوجیت است پس متعه زوجه نیست و چون زوجه نشد، آیه طلاق ناسخ آیه متعه میباشد در صورتیکه اگر متعه زوجه بود، باید بتوان آن را طلاق داد و حال آن که در ازدواج موقت طلاق ندارد.به گفته اهل سنت، از علی بن ابیطالب روایت شده است که گفت: پیامبر در روز جنگ خیبر نکاح متعه و گوشت خر را حرام اعلام کرد .[۴۲]
متعه در ایران
بحث صیغه در حدود سال ۱۳۷۰ با سخنان علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری وقت که صیغه را به عنوان راهکاری برای مقابله با معضلات جنسی جوانان مطرح کرده بود، این بحث را دامن زد ولی این بحث به علت مخالفتهای سنگینی که پیش آمد برای بیش از یک دهه به حاشیه رفت.[۳۹] در سال ۱۳۸۱ نیز با طرح راهاندازی خانه عفاف بالا گرفت که بعد اعلام شد طراح آن دستگیر شده و خود سابقه منکراتی داشتهاست.[۴۳] در این بین گزارشهای متعددی از فروش خدمات جنسی با انجام متعه ثبت شد، مثلا در قم که روزانه هزاران زایر و مسافر به آن رفت و آمد دارند.[۳۶][۳۷]
بار دیگر در سال ۱۳۸۶ مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور خواستار رواج «صیغه» (با عنوان ازدواج موقت) با هدف «جلوگیری از شیوع فساد در جامعه» شد.[۳۶][۳۹] هرچند که بعدا غلامحسین الهام سخنگوی دولت اعلام کرد «سخنان اخیر وزیر کشور درباره ازدواج موقت، از جایگاه یک روحانی بودهاست و نظر دولت نیست. این امر مربوط به دولت به عنوان قوه مجریه کشور نیست.»[۴۰] همچنین در لایحه حمایت از خانواده که موجب میشد متعه مثل ازدواج اول بدون هیچ محدودیت و کنترلی رایج شود، بحثهای زیادی پیش آمد و سرانجام این لایحه برای بررسی و رفع اشکالات آن از دستور کار مجلس خارج شد.[۴۴]
علاوه بر این وبگاههایی نیز در اینرنت برای ترویج صیغه و آشنا کردن داوطلبان با یکدیگر ایجاد شدهاست. از جمله وبگاههای «صیغه دات کام»، «وبلاگ موقت» و وبلاگ «حال و هول حلال» (ستاد برگزاری اولین کنگره لذت حلال در تهران و یا قم).[۴۵] مدیریت وبلاگ «موقت» اندیشه اصلی تاسیس این وبلاگ و ترویج ازدواج موقت را «ازدواج موقت، ثواب کردن، بدعت شکنی و زنده کردن سنتهای رسول الله» عنوان کردهاست. این وبلاگ در یک بخش مجموعه مطالبی که صیغه را تایید میکنند (به ویژه احکام مربوط به دختران باکره) جمعآوری کردهاست و در بخش دیگر مشخصات افراد داوطلب را دریافت کرده، آنها را با هم آشنا میکند و در صورت تمایل صیغه عقد موقت را برایشان جاری کرده و مکانی برای برگزاری این عمل در اختیارشان قرار میدهد.[۴۶] حمید توکلی کرمانی (زاده ۱۳۶۷ در یزد) هنگام تاسیس این وبلاگ، ۱۸ ساله و محصل رشته ریاضی فیزیک بود.[۴۷] او دلیل راه اندازی این وبلاگ را عدم تعادل جنسی جامعه ایرانی عنوان میکند.[۳۶] به گفته خودش هنوز ازدواج موقت نکردهاست، خانوادهٔ او نیز بنا به گفتهٔ خودش از مخالفین او و مخالف ترویج ازدواج موقت هستند.[۴۰] او با محبوبیت و مقدس شمردن بکارت مخالف است، برایش اشکالی ندارد که خواهرش ازدواج موقت کند، معتقد به واجب بودن اذن پدر برای ازدواج نیست و ازدواج موقت را به عنوان مقدمهٔ ازدواج دائم و راهی برای پرکردن خلاء بین بلوغ و ازدواج دائم میداند. برخی از منابع اسلامی مطالب این گونه وبلاگها را «بدعت در دین» میدانند.[۴۸]
پانویس [ویرایش]